سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد

 

علم فقه از آن نظر که یک علم بشرى است، همواره ناقص است و امکان تک - پاسخ به پرسش ها و شبهات فقهی

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمد رضا بهروز :: 84/12/7:: 11:36 صبح

در مورد این سؤال باید گفت: این که مى گویند علم فقه یک دانش بشرى است، مقصودشان از این سخن چیست؟ آیا همین کتاب هاى مدون فقهى را مى فرمایند؟ مثل نهایه ى شیخ طوسى، مکاسب و جواهر و... البته این درست; چرا که یک فکر بشرى است. مسلماً فکر بشر این پدیده را به نام نهایه و مکاسب و... آورده است و اگر مقصود سؤال کننده منابع و مصادر فقه، به نام کتاب و سنت است، که این ها اندیشه ى بشرى است، این عقیده اشتباه است; چراکه منابع فقه ما، وحىِ خطاناپذیر است. پس باید بین فقه مدون و منابع فقهى فرق گذاشت.

مسلماً این گونه دو پهلو حرف زدن ضرر دارد; زیرا جوان ناآگاه، گمان مى کند که فقه به طور کلى اندیشه ى بشرى است.

این که سؤال کننده مى گوید ناقص است و ناقص احتیاج به تجزیه و تحلیل دارد، آیا مقصودش این است که فقه ما پاسخ گوى نیازهاى امروز بشر نیست؟ اگر این باشد، ما این را تکذیب مى کنیم; چراکه فقه ما پاسخ گوى تمام احکام و حوادثى است که امروز رخ مى دهد. در این چهارده قرن، فقه ما در برابر حوادث ناکام نبوده است. اگر ما کسانى بودیم که باب اجتهاد را مسدود مى دانستیم، این اشکال وارد بود; چرا که حوادث بى شمار است و باب اجتهاد هم مسدود; بنا بر این فقه ما پاسخ گو نیست. امّا چون عامل اجتهاد در میان ما است، نمى توان گفت فقه ما قادر به پاسخ سؤالات نیست. اگر مقصودش این است که فقه امروز نمى تواند حوادث یک قرن بعد را جواب بدهد، حرف درستى است; امّا این که فقه امروز ناتوان باشد، دلیل نمى شود که منابع فقهى ما ناتوان باشند; چراکه همان منابع فقهى، پاسخ گوى نیازهاى یک قرن بعد هم است.

ما باید از دو پهلو سخن گفتن بپرهیزیم. هر حادثه ى جدیدى که باشد (مسائل مستحدثه) پاسخ دارد. اگر فقه امروز نسبت به قرن آینده نقص دارد، اشکالى ندارد; چراکه نمى توان پیش بینى کرد. منابع فقه ما ناتوان نیست و تکامل و کمالى که ما ادعا مى کنیم، در منابع فقهى ما وجود دارد.

این را قبول داریم که کمال مطلق در فقه امروز نیست; آن چه که افتخار ما است، کمال مطلقِ منابع است نه فقه امروزى که فقط مى تواند حوادث امروز را پیش بینى کند. مرحوم شیخ طوسى استاد صاحب جواهر است. صاحب جواهر خود را شاگرد شیخ طوسى مى داند; اما بین این دو فقیه در فقه خیلى فاصله است. کمالى که در جواهر است در کتاب نهایة یا مبسوط شیخ نیست; ولى این دلیل نمى شود که فقه ناتمام است; چراکه فقه در هر دوره توانایى پاسخ گویى حوادث مستحدثه را دارد. این مسئله در تجربه ى چهارده قرن روشن شده است. خلاصه، جواب این شد که ما نباید فقه را با منابع اشتباه بگیریم و اگر مراد این است که کتاب هاى فقهى نسبت به زمان معاصر نقص دارد، این اشتباه است. امّا نسبت به آینده توانایى ندارد.

سؤال 2. علم فقه، علمى دنباله رو است; یعنى جامعه ساز و طراح و برنامه ریز نیست; بلکه وقتى جامعه ساخته شد و شکل و صبغه ى خاصّى به خود گرفت، فقه، احکام آن را صادر مى کند. فقیهان نه توسعه آورده اند نه بیمه، نه انتخابات، نه تفکیک قوا و نه بردگى را لغو کردند، نه نظام ارباب و رعیتى را، بلکه در مقابل همه ى این ها موضع گیرى کرده و رفته رفته با اکراه به آن ها رضایت داده اند.

مجموع این سؤال دو جمله را تشکیل مى دهد: 1ـ فقه، علمى دنباله رو است; یعنى وقتى حادثه اى پیش مى آید، جواب مى دهد; 2ـ جامعه ساز و برنامه ریز نیست.

در پاسخ به پرسش اول باید توجه داشت، علم پزشکى نیز همین گونه است; یعنى ابتدا بیمارى به وجود آمد بعد طب آن را معالجه کرد. سرطان را توانست تا حدى حل کند، در مورد ایدز هم تلاش مى کند که بتواند حل کند، اصولا کار علم این است که دنباله رو باشد، یعنى حادثه ها را پاسخ بدهد.

امّا مطلب دومى که گفته علم جامعه ساز و برنامه ریز نیست، عرض مى کنیم که مراد شما از «برنامه ریز نیست» یعنى چه؟ اگر حلال و حرام را مى گویید، بله حلال و حرام برنامه ساز نیست، امّا اسلام خیلى برنامه سازى دارد. اگر ابواب فقه را در نظر بگیرید، مثل باب جهاد، باب مدیریت، باب معاشرت و... همه برنامه ساز هستند. اگر کتاب عشرتِ وسائل الشیعه را مطالعه کنید، همه برنامه سازى است; به مردم آداب اخلاق یاد مى دهد، کیفیت معاشرت یاد مى دهد، پس چگونه مى گویید برنامه ساز نیست؟

اولا، این که برنامه ساز نباشد غلط است; زیرا مسائل اخلاقى و سنن و آداب همه و همه برنامه ساز است; یعنى به مردم الگو معرفى مى کنند; ثانیاً، سؤال کننده بین فقه و بین برنامه سازى خلط کرده، اسلام نیامده که عقول و اندیشه ها را تعطیل کند. اصولا آیین خاتم باید کلیات را بگوید و برنامه سازى را به خود مردم واگذار کند; و الا اگر اسلام هم احکام را بفرماید و هم برنامه سازى کند، پس مردم و اندیشه ها چه کاره هستند؟

اگر منظور از برنامه سازى کیفیت پیاده کردن احکام است، این مربوط به قوه ى مقننه است; اولا، برنامه سازى در مورد آداب و سنن دارد و ثانیاً، برنامه سازى مربوط به خود مردم است. مردم باید اندیشه ها را به کار گیرند و برنامه ریزى کنند. اسلام فرموده است «النظافة من الدین»، «النظافة من الایمان» امّا کیفیت نظافت در جهان و جامعه چگونه است؟ این شأن دین خاتم نیست که این ها را بیان کند، آیین خاتم نمى تواند همه ى برنامه هایى که در یکصد قرن (اگر اسلام یکصد قرنى باشد) مورد نیاز است را بیان کند. اگر این گونه نبود، دیگر خاتم نبود. منظور از خاتم این است که کلیات را بگوید و برنامه سازى را اجمالا به مردم تعلیم بکند. امّا تفصیل آن به عهده ى خود مردم است.

امّا این که مى فرماید درباره ى بردگى اقدام نکرده اند، خیلى بى لطفى است، اسلام یکى از راه هاى مصارف زکات را آزادى بردگان قرار داده است. اسلام یکى از کفاره هاى گناهان را آزادى بردگان قرار داده است. اگر در فقه مطالعه کنیم، در هفده مورد آزادى بردگان به عنوان کفاره ى گناهان معرفى شده است.

امّا در مورد نظام ارباب و رعیتى اگر علما در آن زمان موضع گرفتند، به این خاطر بود که مقصود رژیم این نبود که نظام ارباب و رعیتى را از بین ببرد، بلکه تقسیم اراضى در آن زمان، به معناى نابود کردن کشاورزى ایران بود که ایران را تبدیل به یک کشور مصرفى کنند; و الا اگر یک تقسیم عادلانه اى با حفظ مدیریت هاى کنونى یا مدیریت هاى موضعى بود، هرگز مخالفت نمى کردند. آقایانى که اوایل انقلاب خاطرشان است، در سال 1341 یا سال 1338 مقصود نابود کردن کشاورزى ایران بود; اگر واقع این بود که مردم به یک حق و نوایى برسند، علما مخالفت نمى کردند.


:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

225009

 

::بازدید امروز ::

17

دی 1384
بهمن 1384
خرداد1385
تیر 1385
مرداد 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::